علیعلی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

علی رضانیا

<no title>

علی گلم پسر عزیزم شبی خیلی دلم گرفته  دلم می خواد باهات درد دل کنم . تو عزیز دلم در خواب ناز هستی پسر بی نظیرم از کودکیت لذت ببر . و ایند ه ای شاد داشته باش  . از خدا ممنونم که تو را به من داده و از تو ممنونم که فرزند من . پاره تن من هستی بینهایت دوستت دارم و هر انچه بهترین هست را برای تو می خواهم
6 دی 1390

سرشارم از حس مادری!

چقدر خوبه که تو رو دارم چقدر خوبه که روزهام داره با تو سپری میشه چقدر خوبه که شریک روزهای خوش زندگیم هستی چقدر خوبه که آرامبخش لحظه های دلتنگیم هستی چقدر خوبه که شبها دستتو میندازی دور گردنم چقدر خوبه که میتونم تو رو ببوسم چقدر خوبه که بوسه هام جواب دارن چقدر خوبه که تو  با احساسی چقدر خوبه که تو رو بدون دلیل دوست دارم چقدر خوبه که میتونم برای تو کتاب بخونم چقدر خوبه که تو لجباز نیستی چقدر خوبه که متوجه کار اشتباهت میشی چقدر خوبه که تو مهربونی چقدر خوبه که شاهد بزرگ شدنت هستم چقدر خوبه اگر بتونم از تو یه مرد بسازم چقدر خو...
6 دی 1390

برای تو پسر بی نظیر من

پسرک گل من عزیز دل مامان  از این روزها برات مینویسم . از تمام کارهایی که  انجام میدهی تمام تواناییهای منحصربفردت تمام دلبریهای کودکانه ات بگویم ...  دو روز پیش خاله فیروزه و عسل گلش و خاله فریده و روژان  نازش مهمون ما بودن شما پسر خیلی خوبی بودی ولی عسلی کمی از شما خجالت میکشد شما مثل همیشه از دیدن مهمون  مخصوصاً بچه هیجان زده شده بودین ولی عسلی گریه میکرد اون روز هم به ما خوش گذشت هم  شما کوچولوها با هم بازی کردین عسلک مامان دیروز برا خرید لباس رفتیم فروشگاه و شما به مامان اجازه نمیدادی که چیزی ببیند اینقدر شیطنت کری که مجبور شدم با بابا تماس بگیرم و در خواست کمک کنم . شما تمام وقت پشت میز بودین یا با ماشین حساب کار داشتین یا تل...
6 دی 1390

هیجده ماهگی

سلام ... سلام به تمام رنگهای ناب پاییز.به نم نم بارون  به روزهای در گذر کنار تو همراه و هم نفس با تو . که لبریز از شوق و عشق و زیباییست جان مادر ... از این روزها برایت مینویسم از روزهای پر دردی که داشتی عزیز دل مادر سخت مریض بودی انفولانزا  با شدت زیاد بمیرم برای دردهایی که کشیدی حدود ۷ روز سخت مریض بودی چند بار دکتر رفتیم دارو و امپول داشتی خیلی اذیت شدی مریض همراه بود با دندان در اوردن در حال در اوردن دندانهایی اسیابی هستی که خیلی هم درد داره . خیلی بی حوصله بودی و تنها چیزی که ارومت میکرد تاب بود پسر بی نظیرم تو این روزها اولین اثر هنری خود را خلق کرد چند روز پیش که من مشغول صحبت با تلفن بودم خودکار را برداشتم ت...
6 دی 1390

18 ماهه مامان

سلام عشق مامان دوست دارم اندازه ستاره های اسمون پسرک گلم به روایت تصویر این عکس بعد از زدن واکسن ۱۸ ماهگی عسلکم هست الهی من بمیرم برات خیلی اذیت شدی   پسر گل من شال مامان را پوشیده و با حجاب کامل داره چت میکنه   عزیز دل مامان با پسر عمه سروش و هستی جون دایی حمید    الهی مامان فدای غذا خوردنت بشه بابا رامین بغلت کرد لباسات را عوض کنیم   این هم عکس اولین لنگه کفشی که پسرم خودش پوشید امروز عصر مامان نشسته بود و شما کفشاتون را اوردین نشستین و یه لنگه را پوشیدین و گفتین بریم دد   پسرکم اماده پوشیدن کفشهاش برا رفتن به دد ...
6 دی 1390

توانایی های تو بی نظیرم در این 19 ماه

سلام .... امروز پسر گل من ۱۹ ماهه شده پسر گلم ورودت به ماه بیستم زندگی را تبریک میگم امروز میخوام برای تو پسر ۱۹ ماهه همه چی تمامم بگم که چه کارها که نمی کنی ...   از تمام کارهایی که توی این۱۹ماه انجام دادی : این روزها خیلی خوب حرف میزنی مامانی کاملاْ متوجه میشه شما چی میکین بابا گفتن ... بابا صدا میزنی و بابایی را برای رفتن سر کار همراهی میکنی و بعضی روزها گریه   مامان گفتن .. دیگه مامانی صدام میکنی خیلی دوست دارم مانند قبل نمیگی ماما  انقدر شیرین شدی که با هرحرفت میخوام بخورمت..! به بابا جون میگی بابا جا به دایی میگی دادا د د گفتن ... که کلمه هر روز صبح که از خواب برمیخیزی هست عزیز دل ...
6 دی 1390

درد دل با پسرم

علی عزیزم وقتی دلم به درد میاد تنها تویی که به حرفام گوش میکنی وقتی تمام غمهای عالم در دلم میشینه وقتی احساس می کنم دردمند ترین انسان عالمم... وقتی بهترین  عزیزانم با من غریبه می شوند... و کسی نیست که حرمت اشکهای نیمه شبم را حفظ کند... وقتی تمام عالم را قفس می بینم... و باید بی اختیار از کنار آنهایی که دوسشان دارم بگذرم.. خوشحالم و به خود میبالم که تو زیباترین هدیه خداوند در کنارم هستی   علی عزیزم مامان فدات بشه از این دنیای سرد و سکوت خیلی خسته شدم و دلم گرفته و دلم فقط به عشق توست که آهنگ زندگی می سراید کاش چشممو باز کنم ببینم 20 سالته و واسه خودت مردی شدی فدای قد و بالات بشم  ولی نه مامانی دوست داره تو از کودکت ...
6 دی 1390

یلدا

از خالق تو که بی همتاست و مهربان میخواهم  برایت زمستانی خوب ...شیرین ...شاد ...پر عشق...پرنشاط ...سلامت  و لبریز از خاطرات  خوش بنویسد ... و شکــــر خدای را که  هنوز این سنت دیرینه پا برجاست ... که جشن بگیریم  شبی به بلندای یلدا را . پسر گلم یلدات مبارک ...
6 دی 1390

روز کودک مبارک

پسر گلم روزت مبارک عشق من امیدوارم  از کودکیت لذت ببری بی نظیر من همیشه لبخند بر لب داشته باش و من و بابا را لبریز از شادی کن پسرم بینهایت دوستت داریم و برایت . سلامتی / شادی / ازادی / و هر انچه بهترین هست را ارزو می کنیم   خدا نگاهبان تو باد عشق من غلی در در روز کودک و هدیه  مامان و بابا     ...
19 آذر 1390